دوستی
دوستی همچو خزان است و بهار
همچو آیینه ,گهی پر ز غبار
دوستی خاطره ی باران است
ترش وشیرین چو یکی کاسه انار
غصه را حبس مکن در سینه
بغض را بشکن و این بار ببار
قدری احساس برایم کافیست
بیش ازین نیز زمن چشم مدار
راستی اشک مرا یادت هست؟
وقت رفتن کمی ازآن بردار
و جدایی تلخی قصه ی ماست
تو به این فاصله ها دل مسپار
دوست می دارمت ای دوست, تو نیز
دل تنهای مرا دوست بدار!
(شعر از سمیرا بختیاری)
نوشته شده توسط سهیلا و پروانه
سلام فوق العاده بود
سلام.خواهش می کنیم قابلی نداشت.