خاطرات دبستان.....

اولین روز دبستان بازگرد
کودکی ها شاد و خندان باز گرد

باز گرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسب های چوبکی

خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن مانا ترند

درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه و خروس
روبه مکار و دزد و چاپلوس

روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود

با وجود سوز و سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می درید

تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبری می شدیم

پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی با پا روی برگ

همکلاسیهای من یادم کنید
باز هم در کوچه فریادم کنید

همکلاسیهای درد و رنج و کار
بچه های جامه های وصله دار

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود

کاش می شد باز کوچک می شدیم
لااقل یک روز کودک می شدیم

یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش

ای معلم نام و هم یادت به خیر
یاد درس آب و بابایت به خیر

ای دبستانی ترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن

........


برای عزیزترینهایم

 

قطعه گمشده...

آدم هميشه دنبال قطعه اي گم شده است،
هيچ آدمي را نمي توان يافت كه قطعه خود را جستجو نكند
فقط نوع قطعه هاست كه فرق مي كند، يكي به دنبال دوستي است
ديگري در پي عشق؛ يكي مراد مي جويد و يكي مريد

يكي همراه مي خواهد و ديگري شريك زندگي، يكي هم قطعه اي اسباب بازي
به هر حال آدم هرگز بدون قطعه خود يا دست كم بدون آرزوي يافتن آن نمي
تواند زندگي كند
گستره اين آرزو به اندازة زندگي آدم است و آرزوهاي آدم هرگز نابود نمي شوند
بلكه تغيير موضوع مي دهند. حتي آن كه نمي خواهد آرزويي داشته باشد
آن كه آرزويش را از كف داده است
آنكه ايمان خود را به آرزويش از دست داده است
تمامي تلاشش باز براي گريز از تنهايي است

عشق، رفاقت، شهرت طلبي ... همه به خاطر هراس از تنها ماندن است
وشايد قوي ترين جذابيت وصال در همين باشد
كه آدمي در هنگام وصال هرگز گمان نمي برد كه روزي تنها خواهد ماند

تو گاهي خيال مي كني گمشده خود را باز يافته اي
اما بسيار زود درمي يابي كه اين بازيافته ات قدري بزرگتر از بخش گمشده توست
يا قدري كوچكتر

گاهي او را مي يابي و مدت كوتاهي در خوشبختي رسیدن به او به سر مي بري و
اما گاه او رشد مي كند و از خلاء تو يا حتي خود تو بزرگتر مي شود و ديگر
در درونت نمي گنجد
آن گاه او بدل به قطعه گم شده يك نفر ديگر مي شود و
تو را براي جستن دايره خود ترك مي كند


گاه نيز تو بزرگ مي شوي و
او كوچك باقي مي ماند و روزي ناگهان درمي يابي كه (او) قطعه گم شده ي تو نبود



گاهي هم (او) را مي يابي و اين بار از ترس آنكه مبادا از دست تو ليز بخورد و برود
سفت نگهش مي داري ، دو دستي به او مي چسبي و
ناگهان گمشده تو زير بار اين فشار خرد و له مي شود
و سرانجام نيز از دست مي دهي اش
احمقانه است اما تو از ترس تنها ماندن
تنها مي ماني

گاه ته دلت حتي مي ترسي كه قطعه گم شده ات را پيدا كني
كه مبادا دوباره گمش كني

همیشه آن كس كه بيشتر دوست دارد، ضعيف تر است و بيشتر رنج مي برد
و همين ضعف است كه احساس بي ثباتي به آدم مي بخشد
زيراآدم تماميت خود را منوط به چيزي مي كند كه ثباتي ندارد

ما همواره خود را قطعه هايي گم شده حس مي كنيم. ما همواره در انتظار نشسته ايم؛
درانتظار كسي كه از راه برسد و ما را با خود ببرد، كه بيايد و ما را كامل كند
بدون او ما همواره خود را گمشده و تنها و ناقص حس مي كنيم
برخي از ما شايد براي هميشه در انتظار (او) بمانيم و بنشينيم و بپوسيم

برخي از ما ، ديروز، امروز و هر روز قطعه هايي گمشده بوده ايم
گاهي بعضي ها با ما جور در مي آيند، اما همراه نمي شوند


گاهي نيز آدم هايي را مي يابيم كه با ما همراه مي شوند اما جور در نمي آيند

برخي وقت ها ما آدم هايي را دوست داريم كه دوستمان نمي دارند
همان گونه كه آدم هايي نيز يافت مي شوند كه دوستمان دارند ، اما ما دوستشان نداريم

به آناني كه دوست نداريم اتفاقي در خيابان بر مي خوريم و همواره بر مي خوريم
اما آناني را كه دوست مي داريم همواره گم مي كنيم
و هرگز اتفاقي در خيابان به آنان بر نمي خوريم

برخي رابطه ها ظريفند ، به طوري كه به كوچكترين نسيمي مي شكنند

و برخي رابطه ها چنان زمختند كه روح ما را زخمي مي كنند

برخي بيش از اندازه، قطعه گم شده دارند و چنان تهي اند و
روحشان چنان گرفتار حفره هاي خالي است

كه تمام روح ما نيز كفاف پر كردن يك حفره خالي درون آنان را ندارد
برخي ديگر نيز بيش از اندازه قطعه دارند و هيچ حفره اي، هيچ خلائي ندارند
تا ما برايشان پُركنيم

برخي هرگز ما را نمي بينند ونمي يابند و برخي ديگر
بيش از اندازه به ما خيره مي شوند

بعضي وقت ها هم بعضي ها توي زندگي تو راه مي يابند
اما هیچ گاه تو را نمي فهمند
مثل شمع کوچکی که راهت را کمی روشن کرده است ولی
دستت را سوزانده است

گاه ما براي يافتن گمشده خويش، خود را مي آراييم
گاه براي يافتن (او) به دنبال پول، علم، مقام، قدرت و همه چيز مي رويم

و همه چيز را به كف مي آوريم و اما (او) را از كف مي دهيم

گاهي اويي را كه دوست مي داري احتياجي به تو ندارد
زيرا تو او را كامل نمي كني
تو قطعه گمشده او نيستي
تو قدرت تملك او را نداري
گاه نيز چنين كسي تو را رها مي كند
و گاهي نيز چنين كسي به تو مي آموزد كه خود نيز كامل باشي
بي نياز از قطعه هاي گم شده

او شايد به تو بياموزد كه خود به تنهايي سفر را آغاز كني
راه بيفتي ، حركت كني
او به تو مي آموزد و تو را ترك مي كند
اما پيش از خداحافظي مي گويد: شايد روزي به هم برسيم
مي گويد و مي رود

و آغاز راه برايت دشوار است
اين آغاز، اين زايش،‌ برايت سخت دردناك است
وداع با دوران كودكي دردناك است،‌كامل شدن دردناك است، اما گريزي نيست
و تو آهسته آهسته بلند مي شوي، و راه مي افتي ومي روي
و در اين راه رفتن دست و بالت بارها زخمي مي شود
اما آبدیده مي شوي و مي آموزي كه از جاده هاي ناشناس نهراسي
از مقصد بي انتها نهراسي، از نرسيدن نهراسي
و تنها

بروي و بروي و بروي...

 

ما از درون زنگ زدیم

 

ازآجیل سفره عید

چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند؛خورده شدند
آنها که لال مانده اند ؛می شکنند 
دندانساز راست می گفت:
پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !

 

بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر ،مهر مادر ،جانشین ندارد
شیر مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد
پدر یک گاو خرید
و من بزرگ شدم
اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت
جز معلم عزیز ریاضی ام
که همیشه میگفت:
گوساله ، بتمرگ!

 

با اجازه محیط زیست

دریا، دریا دکل می‌کاریم

ماهی‌ها به جهنم!

کندوها پر از قیر شده‌اند

زنبورهای کارگر به عسلویه رفته‌اند

تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند

چه سعادتی!

داریوش به پارس می‌نازید

ما به پارس جنوبی!

 

رخش،گاری کشی می کند
رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد
سهراب ،ته جوب به خود پیچید
گردآفرید،از خانه زده بیرون
مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند
ابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد
وای...
موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!!

 

صفر را بستند

تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم

 

استفراغ در نوزادان و کودکان

استفراغ یکی از رویدادهای شایع دوران نوزادی و کودکی است. استفراغ می‌تواند بالا آوردن بی‌ضرر مقداری شیر یا غذا و یا نشانه بیماری‌هایی مانند عفونت مغز، سیستم ادراری، انسداد در سیستم گوارشی، آلرژی غذایی، آپاندیسیت، مسمومیت و آسیب‌های شدید عاطفی و... باشد، بنابراین علاوه بر تامین آب و الکترولیت‌های از‌دست‌رفته باید به سایر علایم احتمالی همراه با آن نیز توجه داشت.

علت: استفراغ در کودکان به علل مختلفی به‌وجود می‌آید. علل شایع و راه‌های مقابله با آن عبارتند از:

1- اشکال در نحوه تغذیه: در ماه‌های اول احتمالا استفراغ به‌علت اشکال در تغذیه مثل غذا دادن بیش از حد، سوء‌هاضمه و یا آلرژی نسبت به پروتئین موجود در شیر مادر یا شیر خشک است.

راه چاره: اگر کودک شما به فاصله کمی بعد از شیر خوردن فقط مقداری از آن را بیرون می‌دهد، سعی کنید تعداد دفعات غذا را بیشتر کنید و از مقدار آن در هر نوبت بکاهید. به او کمک کنید تا هوای معده را تخلیه کند (باد‌گلو بزند). در ضمن تا نیم‌ساعت پس از غذا دادن، بازی‌های پرتحرک با او نکنید و او را کاملا صاف نگه‌دارید.

2- بازگشت غذا از معده (ریفلاکس): اگر کودک شما معمولا بلافاصله پس از خوردن شیر یا غذا بالا می‌آورد به احتمال زیاد در حرکت غذا از معده به مری دچار اختلال است. ریفلاکس زمانی پیش می‌آید که عضلات بین مری و معده به درستی کار نکنند و در نتیجه محتویات معده به حلق باز می‌گردد. این اختلال در اکثر موارد تا اولین سال تولد از بین می‌رود، زیرا تا آن زمان عضلات تقویت می‌شوند.

راه چاره: نوزاد را می‌توانید به مدت 30 دقیقه پس از خوردن غذا در حالت نیمه‌نشسته قرار دهید، مانند وضعیتی که در صندلی اتومبیل یا کریر (CARRIER) دارد. نوزاد را تکان‌تکان ندهید و اجازه ندهید پس از غذا فعالیت زیادی داشته‌باشد. اگر ریفلاکس در پایان سال اول از بین نرود باید با پزشک کودک مشورت کرد.

3-عفونت‌های ویروسی دستگاه گوارش: ویروس‌ها در کودک چند ماهه شایع‌ترین علت استفراغ محسوب می‌شوند. کودکی که مبتلا به بیماری ویروسی است ممکن است علاوه بر استفراغ به اسهال، از‌دست‌دادن اشتها و تب نیز دچار شود.

راه چاره: با رعایت بهداشت فردی و شستشوی منظم دست‌‌های کودک با آب و صابون از انتقال ویروس جلوگیری نمایید و در صورت طولانی‌شدن استفراغ و یا ظهور علایم کم‌آبی به پزشک اطلاع دهید.

4-گریه یا سرفه بیش از حد: گریه یا سرفه به مدت طولانی موجب تحریک واکنش استفراغ می‌شود.

راه چاره: اگر بعد از گریه یا سرفه، کودک استفراغ کرد سریع او را تمیز کنید و موضوع را زیاد بزرگ نکنید زیرا معمولا کودکان برای جلب توجه بیشتر ممکن است از این روش استفاده کنند. اگر کودک از سایر جنبه‌ها سالم است دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.

5-مواد سمی‌: ممکن است علت استفراغ، خوردن موادی نظیر دارو یا گیاهان سمی یا مواد شیمیایی باشد.

راه چاره: اگر مشکوک هستید که کودک ماده‌ای سمی‌ خورده‌است و حتی اگر فکر می‌کنید که از نوع ماده مصرف‌شده‌ اطلاع دارید (مثلا اگر یک شیشه داروی خالی پیدا کردید) فورا با اورژانس تماس بگیرید.

6-سایر عفونت‌ها یا بیماری‌های خطرناک: گاهی استفراغ می‌تواند نشانه‌ای از عفونت دستگاه تنفسی، دستگاه ادراری یا حتی گوش باشد. استفراغ حتی ممکن است در موارد نادر علامت پنومونی (عفونت ریوی) و یا مننژیت باشد. اگر کودک به‌شدت بیمار به‌نظر می‌رسد و یا سایر علایم بیماری‌های ذکرشده را دارد ممکن است استفراغ او به‌علت یک بیماری خطرناک باشد.

راه چاره: بلافاصله به پزشک مراجعه نمایید.

7-سایر موارد: آلرژی‌های غذایی، شنیدن مطالب ناخوشایند، استشمام بوی نامطبوع، ترس، استرس و... نیز می‌تواند از دلایل دیگر بروز استفراغ باشد. بعضی از شیرخواران و کودکان در اثر حرکات تکراری (پرش روی زانوی فرد بالغ، تاب خوردن یا سوار‌شدن در اتومبیل) یا مصرف دارو (عمدی یا سهوی) دچار استفراغ می‌شوند.

نشانه‌های خطر: در صورتی‌که کودک علاوه بر استفراغ دارای یکی از علایم زیر است، می‌تواند نشانه‌ای از یک بیماری جدی باشد. در این موارد بلافاصله به پزشک اطلاع دهید:

• شکم متورم و حساس، تشنج، استفراغ شدید و تکرارشونده و یا استفراغی که هنوز پس از 24 ساعت متوقف نشده‌است، وجود خون (رنگ قرمز در استفراغ) و یا صفرا (استفراغ سبز‌رنگ و یا زرد‌روشن) در محتویات استفراغ و بروز نشانه‌های بروز کم‌آبی شدید.

• نشانه‌های بروز کم‌آبی شدید عبارتند از: کاهش ادرار (خیس کردن پوشک شیرخوار کمتر از 4 بار در شبانه روز، دفع نکردن ادرار به مدت 6 تا 8 ساعت در کودکان)، خشکی دهان و لب‌ها، نبود یا کاهش اشک به هنگام گریه‌کردن (بعد‌از تولد 2 تا 3 هفته طول می‌کشد که نوزاد هنگام گریه اشک بریزد)، گودی چشم‌ها، خواب‌آلودگی بیش‌از‌حد، بی‌حالی و یا کاهش سطح هوشیاری، بی‌قراری و تحریک‌پذیری، ملاج فرو‌رفته، ضعف شدید و تنفس عمیق و تند.

توجه: «هیچ‌گونه داروی ضداستفراغ به کودک ندهید مگر با نظر پزشک» 

 

روز جهانی کاردرمانی بر همه ی کاردرمانان عزیز مبارک باشه

افسردگي در كودكان

ادامه نوشته

آشنایی با داروهای ضد افسردگی و عوارض آنها

امروزه، متأسفانه بیماری افسردگی  یكی از بیماری های رایج در میان اقشار مختلف مردم است. در بیماری افسردگی واكنش ها غیر طبیعی هستند. یعنی انسان در برابر ناملایمات و شكست ها بیش از حد افسرده می شود. و زمان افسردگی نیز طولانی تر از دیگران ، در همین شرایط است . علل ابتلا به این بیماری  ، ارث ، تغییرات شیمیایی مغز ، از دست دادن والدین در كودكی و حوادث ناخوشایند زندگی ، بیماری های جسمی مختلف و استفاده از بعضی داروهاست. جهت درمان ، بهترین راه ، دارو درمانی  است.

با توجه به این كه گاه لازم است از شش ماه تا سه سال این داروها مصرف شود تا درمان كامل صورت گیرد تصمیم گرفتیم تمام  داروهای ضد افسردگی را به همراه عوارض جانبی شان معرفی نماییم تا بخصوص از ایجاد تداخلات دارویی در بیماران افسرده جلوگیری شود.

داروهای ضد افسردگی چه نوع داروهایی هستند؟

داروهای ضد افسردگی ، گروهی از داروها هستند كه برای درمان بیماران افسرده مورد استفاده قرار می گیرند به طوری كه  وضعیت روحی بیشتر بیماران افسرده با استفاده از این داروها  بسیار بهتر شده است.

عملكرد داروهای ضد افسردگی به چه صورت است؟

این گروه از داروها برخی ازمواد شیمیایی را در مغز كاهش می دهند. این مواد شیمیایی تحت عنوان نرو ترانسمیترneuro transmitters خوانده می شود. برای عملكرد طبیعی ، مغز به این نرو ترانسمیترها نیاز دارد. داروهای ضد افسردگی با قرار دادن این نرو ترانسمیترها ( مواد شیمیایی طبیعی ) در دسترس مغز،  به بیماران افسرده كمك زیادی می كنند.

آیا داروهای ضد افسردگی عوارضی جانبی نیز دارند؟

همانند سایر داروها، داروهای ضد افسردگی ممكن است عوارضی جانبی را در فرد مصرف كننده ایجاد كنند. البته كلیه افراد مصرف  كننده به این عوارض جانبی مبتلا  نمی شوند. هر نوع عارضه جانبی كه فرد ، به آن مبتلا می شود بستگی به داروی انتخابی پزشک  برای فرد افسرده  دارد.

چند نوع داروی ضد افسردگی وجود دارد؟

امروزه انواع مختلفی از داروهای ضد افسردگی ساخته شده است، معمولی ترین گروه های دارویی عبارت اند از:

1- داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای

2- داروهایی كه به طور انتخابی مهار كننده های سرتونینی را تحریك می كنند یا SSRIS

3- مهار كننده های مونوآمینواكسید ازMAOIS

4- سایر گروه های دارویی.

داروهای سه حلقه ای جهت درمان طولانی مدت افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد. از داروهای این گروه می توان به داروی آمی تریپتیلینAmitriptyline ( با نام تجاری الاویلElavil ) ؛ دیسیپرامین Desipramine ( با نام تجاری نووپرآمینNovopramine) ؛ ایمی پرامینImipramine ( با نام تجاری جانیمین ، توفرانیلJanimine / Tofranil) و نورتریپتیلینNortriptyline ( با نام تجاری پاملور،Pamelor ) اشاره كرد.


 معمولترین عوارض جانبی این گروه دارویی عبارت اند از
: خشكی دهان ، تاری دید ، یبوست ، مشكلاتی در ادرار كردن، آب سیاه چشم، اغتشاش فكری و خستگی. این گروه از داروها علاوه بر عوارض قلبی  می توانند بر رویف شارخون و تعداد ضربان های قلب  اثر بگذارند.

گروه جدیدی از داروهای ضد افسردگی ، داروهایی همانند: فلوكستینFluoxetine ( نام تجاری:Prozac )، پاروكستین Paroxetine ( با نام تجاری : Pxil) و سرترالین Sertraline( با نام تجاری:Zolof ) هستند.

كلیه این داروها ( منظور گروه جدید داروها) تحت عنوان گروهSSRIS نامیده می شوند. عوارض جانبی داروهای این گروه از داروهای سه حلقه ای كمتراست. تعدادی از عوارض جانبی كه به وسیله داروهای گروهSSRIS ایجاد می شوند عبارت اند از:

كاهش اشتها، تهوع، عصبانیت ، بی خوابی ، سردرد و مشكلاتی در رفتار جنسی. افرادی كه داروی فلوكستین  (Fluxetine ) را مصرف می كنند، ممكن است علاوه بر عوارض فوق ، احساس ناتوانی و خستگی شدید ، به طوری كه قدرت برخاستن از جا را نداشته باشند، ذكر كنند.

بیمارانی كه داروی پاروكستین  (Paroxetine ) برایشان تجویز شده ممكن است از عوارضی مثل خشكی دهان و احساس خستگی شكایت داشته باشند و بیماران مصرف كننده سرترالین (Sertraline) نیز علاوه بر عوارض جانبی عمومی وابسته به داروهای گروهSSRIS  ممكن است از اسهال شاكی باشند.
از گروه دارویی شماره 4 و یا گروه سایر داروهای ضد افسردگی، می توان به داروهای زیراشاره كرد:
1- داروی ونلافاكسینVenlafaxine ( با نام تجاری: Effexor ) كه عوارض جانبی زیر را دربیماران مصرف كننده این دارو ایجاد می كند.این عوارض عبارت اند از:تهوع ، كاهش اشتها ، هیجان و اضطراب، سردرد، بی خوابی و خستگی. سایر عوارض جانبی كه به نسبت عوارض فوق كمتر معمول هستند، عبارت اند از:

خشكی دهان، یبوست ، كاهش وزن ، مشكلاتی در رفتار جنسی ، افزایش فشارخون ، افزایش ضربان قلب و افزایش میزان كلسترول خون.

2 – داروی نفازودونNefazodone) به نام تجاری : Serzone ) و عوارض جانبی : سردرد ، تاری دید ، گیجی ، تهوع ، یبوست ، خشكی دهان و خستگی .
آیا داروهای ضد افسردگی با سایر داروها، تداخل دارویی ایجاد می كنند؟
مصرف داروهای ضد افسردگی، توأم با سایر داروها، می تواند تداخل دارویی ایجاد كند. بنابراین هنگام مراجعه به روان پزشك حتماً باید او را از داروهای مصرفی خود مطلع سازید. از بین گروه داروهای ضد افسردگی ، داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای با اكثر داروهای مصرفی تداخل دارویی ایجاد می كند.

داروهای ضد افسردگی گروهSSRIS می تواند اثر برخی از داروهای مصرفی را شدت بیشتری بخشد. اگر این گروه از داروها  همراه با داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای، ضد هیجان و درمان مشكلات بی خوابی مثل دیازپام مصرف شود، اثر داروهای فوق را شدت می بخشد.

سایر داروهایی كه با داروهای گروهSSRIS تداخل دارویی دارند: داروهای تنظیم كننده ضربان قلب ، و دارویهالوپریدول است.

داروی ونلا فاكسین با داروهای فلوكستین ، پاروكستین و سرترالین تداخل دارویی دارد. این دارو همچنین با داروی كوئینیدین(Quinidine) دارویی كه جهت درمان بی نظمی های ضربان قلب تجویز می شود، تداخل دارویی ایجاد می كند.

ونلافاكسین نیز با داروی تیوریدازین(Thioridazine) تداخل دارویی ایجاد می كند. این دارو میزان جذب ونلافاكسین (Venlafaxine)  را در بدن افزایش می دهد. مصرف داروی نفازودون(Nefazodone) توأم با داروهای تریازولام (Triazolam ) و آلپرازولام (  ( Alprazolamمیزان جذب هر دو داروی فوق را در بدن افزایش می دهد. داروی نفازودون با داروی ترفنادین (Terfenadine  ) كه هر دوی داروها جهت درمان مشكلات حساسیتی تجویز می شوند، تداخل دارویی ایجاد می كند ؛ مصرف توأم ِ این داروها باعث بی نظمی ضربان های قلب می شود.
نكته مهم :
مصرف هر نوع داروی ضد افسردگی همراه با داروهای ضد افسردگی گروهMAOIS ممكن است كشنده باشد. داروهای ضد افسردگی گروهMAOIS شامل داروهای زیر است:

1- فنلزین (Phenelezine )

2- ترانیل سیپرومین (Tranyl Cypromine )

بنابراین هرگاه پزشك معالج خواست، داروی ضد افسردگی جدیدی را برای شما تجویز كند، باید قبل از شروع داروی جدید، مصرف داروی ضد افسردگی گروهMAOIS را برای مدتی قطع كنید، زیرا با این كار وقت كافی برای تصفیه كامل خون از داروی فوق وجود دارد.

روز دختر مبارک

 

چه لطيف است حس آغازي دوباره،

و چه زيباست

رسيدن دوباره به روز زيباي آغاز تنفس...

و چه اندازه عجيب است،

روز ابتداي بودن!

و چه اندازه شيرين است

امروز...

روز ميلاد...

روز تو!

روزي كه تو آغاز شدي!



باز کن پنجره ها را که نسیم

روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد

و بهار

روی هر شاخه کنار هر برگ 

شمع روشن کرده است

لمس بودنت مبارک دلیله جون

روز دختر مبارک

 

برای پدرم

تقدیم به بابای عزیزم که خیلی دلم براش تنگ شده...

سختي زندگي


اگر فکر مى‌کنید درس خواندن سخت است، به این بچه نگاه کنید
 



هرگاه احساس کردید که دیگر باید تسلیم شوید، به این مرد فکر کنید
 




اگر فکر مى‌کنید کارتان سخت است، به این مرد نگاه کنید
 
 
 
اگر از سیستم حمل و نقل گله دارید، به این‌ها نگاه کنید
 



اگر فکر مى‌کنید جامعه با شما رفتارى ناعادلانه دارد، به این پیر زن نگاه کنید
 
 
 
اگر فکر مى‌کنید حقوقتان کم است، پس این دختر بچه چه بگوید؟
 



اگر فکر مى‌کنید دوستان زیادى ندارید ...
 
 
از زندگى لذت ببرید، همان‌گونه که هست و همان‌گونه که پیش مى‌آید
 

ما از خیلى‌ها خوشبخت‌تریم
بسیارى چیزها در زندگى هستند که چشم شما را به خود جلب مى‌کنند
اما چیزهاى کمى هستند که این کار را با قلب شما مى‌کنند ...
دنبال آن‌ها باشید.
 

هذا صراط مستقیم التی یوصل به ...

این همون چاله ایه که بعد از هر دفعه سوار شدن اتوبوس دانشگاه دلم میخواد برم توش...

 

ظرفیتش هم نامحدوده، خواستین یه سری بزنین! کاملا هم واقعیه و وجود داره، تو گواتمالا هم هست، زیاد دور نیست، مسئولین اونجا میخوان پرش کنن که به زندگی روزانه مردم خللی وارد نشه، اگه الان پیاده راه بیفتیم، تا آخر تابستون میرسیم، دیگه هم ترم بعدرو نمیبینیم!

500x_undimiento_narenji_ir.jpg

هشتمین سمینار دوسالانه انجمن آسم و آلرژی ایران

هشتمین سمینار دوسالانه انجمن آسم و آلرژی
13-11 آبان 1390
با امتیاز بازآموزی برای پزشکان متخصص کودکان، داخلی، پزشکی عمومی، پوست، گوش و حلق و بینی، ریه، آلرژی و نقص ایمنی بالینی، دکترای علوم آزمایشگاهی
بخش آلرژی، ایمونولوژی کودکان- انجمن آسم و آلرژی ایران- آزمایشگاه تحقیقات آلرژی و ایمونولوژی بالینی
مهلت ارسال مقالات : 31/5/1390
آدرس دبیرخانه کنگره : شیراز- بیمارستان نمازی- طبقه سوم- دفتر بخش کودکان
تلفن : 987116125861++

www.isaa2011.com

انجمن صرع ایران برگزار می کند!


فراخوان مقاله

دارای امتیاز باز آموزی برای متخصصین مغز و اعصاب، روانپزشکی، حراجی مغز و اعصاب و پزشکان عمومی

محل برگزاری : تهران : اوین -بلوار دانشجو -دانشگاه شهید بهشتی ،تالار امام علی(ع)

www.epilepsycongress.ir

secretary@epilepsycongress.ir

با توجه به اينكه بيماري صرع از شايعترين بيماريها  مي باشد و در سالهاي اخير نيز

پيشرفتهاي مهمي در تشخيص، درمان و جراحي آن بدست آمده است از اين رو  در

كنگره صرع كه در تاريخ 1390/8/18 در سالن امام علي  دانشگاه علوم پزشکی

شهيد بهشتي تهران برگزار مي شود، از تمام پژوهشگران درخواست مي گردد كه

خلاصه مقالات خود را حداكثر تا 1390/5/15 به دبيرخانه اين كنگره  ارسال نمايند.

دومین همایش ملی آسیب­های اجتماعی ایران

 

فراخوان مقاله                             

دومین همایش ملی آسیب­های اجتماعی ایران

نزدیک به یک دهه از برگزاری نخستین همایش ملی آسیب­های اجتماعی ایران می­گذرد. انجمن جامعه­شناسی ایران در نظر دارد با همكاري سازمان­ها، نهادها و مراكز علمي - اجرائي مرتبط و هم­زمان با سالگرد درگذشت استاد گرانقدر دکتر محمد عبداللهی(دبیر علمی اولين همايش)،                  " دومین همایش ملی آسیب­های اجتماعی ایران" را در دیماه 1390 برگزار ­­نمايد. این همایش فرصتی برای بحث و تبادل نظر درباره­ي آسیب­های اجتماعی ایران در دهه­­ی اخیر است. بدین­وسیله از اساتید، صاحبنظران و پژوهشگران دعوت می­شود با مشارکت و ارائه مقاله حول محورهای اعلام شده­ زیر، بر غنای محتوایی همایش بیافزایند.

محورها:

·         دستاوردهای نظری بومی درباره آسیب­های اجتماعی؛

·         سبب­شناسی آسیب­های اجتماعی؛

·         وضعیت موجود آسیب­های اجتماعی، آثار و پیامدهاي آن؛

·         روند تغییرات و تحولات آسیب­های اجتماعی در دهه­ی اخیر و دورنماي آن؛

·         سیاست­ها، برنامه­ها و نظام مدیریت آسیب­های اجتماعی؛

·         راه­های پيشگيري، مداخله، کنترل و کاهش آسیب­های اجتماعی.

 

آخرین فرصت ارسال چکیده مقاله: پایان مردادماه 1390

چکیده مقاله در چهار بخش شامل: مقدمه(طرح مسئله و ضرورت)، روش­شناسي، یافته­ها،  بحث و نتیجه­گیری در حدود 240 کلمه و  با فرمت word  ازطريق پست الکترونیکی: Socialpathology.Congress@gmail.com  به دبيرخانه ارسال شود.

نشانی دبیرخانه: تهران، بزرگراه جلال­آل احمد، پل گیشا، جنب بیمارستان شریعتی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، طبقه پنجم، مؤسسه تحقیقات تعاون.

تلفن و فكس دبیرخانه: 88332864            همراه: 09363443615                   

وب­سايت:        www.IranSociology.org

 

ديوارهاي شيشه اي

نمیدونم از این داستان خوشتون بیاد یا نه؟؟؟؟ ولی من خیلی دوستش دارم چون برای خودم همیشه اتفاق میوفته... نه اینکه یه وقت فکر کنید بخوام ماهی بخورم ها... فقط نتیجه قصه رو منظورمه.

فعلا باید برم که هم اتاقیم همش داره زنگ میزنه که ظرفا رو بشورم.... وای ... کوزت شدم

 
روزي دانشمندى آزمايش جالبى انجام داد. او يك آكواريوم ساخت و با قرار دادن يک ديوار شيشه‌اى در وسط آكواريوم آن ‌را به دو بخش تقسيم ‌کرد.
در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود..
ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمى‌داد.
او براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار نامرئي كه وجود داشت برخورد مى‌کرد، همان ديوار شيشه‌اى که او را از غذاى مورد علاقه‌اش جدا مى‌کرد…
پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله و يورش به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى آکواريوم و شکار ماهى کوچک، امرى محال و غير ممکن است!
در پايان، دانشمند شيشه ي وسط آکواريوم را برداشت و راه ماهي بزرگ را باز گذاشت.. ولى ديگر هيچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن‌سوى آکواريوم نيز نرفت !!!
میدانید چـــــرا ؟
ديوار شيشه‌اى ديگر وجود نداشت، اما ماهى بزرگ در ذهنش ديوارى ساخته بود که از ديوار واقعى سخت‌تر و بلند‌تر مى‌نمود و آن ديوار، ديوار بلند باور خود بود ! باوري از جنس محدودیت ! باوري به وجود دیواري بلند و غير قابل عبور ! باوري از ناتوانی خويش ...

مردان بزرگ تاريخ ايران

سلام به همه ي دوستاي گلم اميدوارم كه همگي امتحاناتونو خوب داده باشين...

براتون امروز اين پست رو انتخاب كردم

 حالا باز بگيد من فمينيسم ام!!!!!!!!!!!!!!

ببين براتون چي گذاشتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اين ديگه منظورم مردهاي جزاير جيجو نيس ها...منظورم همين مرداي ايرون خودمونه...

 البته فراموش نكنين كه پشت سر هر مرد بزرگ يه زن  بزرگ بوده ها...

-----------------------------------------------------------------------

همه رو توي ادامه مطلب گذاشتم... حتما بخونيدها
 
اين گلها هم براي شما كه خوندين و به ايراني بودن خودتون افتخار كردين...
 
 بايد برم كه فردا امتحان دارم
نظر يادتون نره... بدرود...
ادامه نوشته

اندر احوالات دانشگاه رفتن پسران- طنز

سلام دوستاي خوبم...

اين پست رو گذاشتم!!!!!! هرچند ميدونم الان باز ميگيد چرا به آقايون توهين شده... ولي باور كنين اين يكي منظورم شماها هم وطنان نيستين!!!!!!! استغفراله

آقايون دانشجوهاي جزاير جيجو منظورمه باور كنين

-----------------------------------------------------------------------

ترم اول (ترم جو گیریدگی):

 
الو سلام مامانی. منم هوشنگ.
وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه. وای خدا خوابگاه رو بگو.
وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن -
و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده – تنم مور مور میشه...
راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.
دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشس!
لامسب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!!
پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!
 
 
 
ترم دوم (ترم عاشق شدگی):
 
آه ای مریم. ای عشق من. همه زندگی من.
می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.
می خواهمت با تمام وجود عزیزم.
همه پول و سرمایه من متعلق به توست.
بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم...
امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس می درخشیدی تماشا می کردم...
 
 
 
ترم سوم (ترم افسردگی):
 
الو مامان سلام.
مریم منو ول کرد و گذاشت رفت!
مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه.
ای خدا بیا منو بکش راحتم کن.
مامان من این زندگی رو نمی خوام.....
 
 
ترم چهارم (ترم زرنگ شدگی):
 
الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟
منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟
دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم...
مهشید جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعداً بت زنگ میزنم.......
الو به به سلام چطوری ندا جون؟
آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم...
پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟
به خدا منم دلم یه ذره شده واست.
باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو....
 
 
 
ترم پنجم (ترم مشروطه گی):
 
الو سلام استاد!
قربون بچه ات! دارم مشروط میشم، 2 نمره بم بده.
به خدا دیشب بابابم سکته کرد، مرد.
مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه.
منم ضربه روحی خوردم دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ....
قول میدم جبران کنم....
 
 
 
ترم ششم (ترم ولخرجیدگی) :
 
الو مامان من خونه می خوام!
راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.
دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!
 
 
ترم هفتم (ترم پاتوقیده گی):
 
خودتون دیگه میفهمین
 
 
 
ترم هشتم (ترم فارغ التحصیلگی):
 
الو سلام خانم.
واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.
فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا....

 

عكس هایی با استفاده از میكروسكوپ الكترونی

3.jpg

کرم پنیر (از زیر رده ی Acari که از تنندویان یا arachind های بسیار ریز می باشند که انگل جانوران، گیاهان و خوراک بوده و گاهی بیماری زا هستند)

ادامه نوشته

آرزومندم...

سلام

امیدوارم که حال همگی خوبه خوبه خوب باشه

براتون یه شعر فوق العاده زیبا از ویکتور هوگو نوشتم که تقدیم میکنم:

اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی

و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد

و اگر اینگونه نیست، تنهایی‌ات کوتاه باشد

و پس از تنهایی‌ات، نفرت از کسی نیابی

آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد

بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی



برایت همچنان آرزو دارم

دوستانی داشته باشی

از جمله دوستان بد و ناپایدار

برخی نادوست، و برخی دوستدار

که دستکم یکی در میانشان

بی‌‌تردید مورد اعتمادت باشد.



و چون زندگی بدین‌گونه است

برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی

نه کم و نه زیاد، درست به اندازه

تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهند

که دستکم یکی از آن‌ها اعتراضش به حق باشد

تا که زیاده به خودت غره نشوی.



و نیز آرزومندم

مفیدِ فایده باشی

نه خیلی غیرضروری

تا در لحظات سخت

وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است

همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگه دارد.



همچنین، برایت آرزومندم

صبور باشی

نه با کسانی که اشتباهات کوچک می‌کنند

چون این کارِ ساده‌ای است

بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران‌ناپذیر می‌کنند

و با کاربردِ درست صبوری‌ات برای دیگران نمونه شوی.



و امیدوارم اگر جوان هستی

خیلی به تعجیل، رسیده نشوی

و اگر رسیده‌ای، به جوان‌نمایی اصرار نورزی

و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی

چرا که هر سنی خوشی و ناخوشی خودش را دارد

و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.



امیدوارم سگی را نوازش کنی

به پرنده‌ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی

وقتی که آوای سحرگاهی‌اش را سر می‌دهد

چرا که به این طریق

احساس زیبایی خواهی یافت، به رایگان.



امیدوارم

که دانه‌ای هم بر خاک بفِشانی

هرچند خُرد بوده باشد

و با روییدنش همراه شوی

تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.




بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی

زیرا در عمل به آن نیازمندی

و برای اینکه سالی یک بار

پولت را جلو رویت بگذاری و بگویی: «این مالِ من است»

فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!



اگر همه‌ی این‌ها که گفتم فراهم شد

دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم...

ویکتور هوگو

عکس پرمعنا

 

 

فكر كنم این داستان زندگی خیلی از ماهاست ..... نه ؟؟؟؟؟؟؟؟

عکسی که خیلی معنا دارد....................

معنای کلمه استکان

آیا میدانید چرا از کلمه ی استکان استفاده می کنیم؟

در زمان های قدیم هنگامی که هندو ها با کشور های عربی مراوده ی تجاری داشتند برای نوشیدن چای به همراه خود پیاله هایی ره به این کشور ها خصوصا عراق و شام قدیم آوردند که در آن کشورها به پیاله معروف شد. پس از آن اروپاییانی که برای تجارت به کشورهای عربی سفر میکردند چون در کشورشان از فنجان برای نوشیدن چای یا قهوه استفاده میکردند هنگام بازگشت به کشورشان این پیاله ها را به عنوان یادگاری می بردند و آن را

East Tea Can

می نامیدند یعنی یک ظرف چای شرقی. به تدریج این کلمه به کشورهای شرقی بازگشت و در آنجا متداول شد.

یه چلوکباب خور حرفه ای!!!!!!!!!!!!

مدل‌گرايي و عکاسي در ايران قديم

تو رو خدا فيگور رو ببينيد . 

 

چقدر جلف ...... 
  اینم عکسای عروسی
بادا بادا مبارک بادا... ایشالا مبارک بادا...
بزن دست قشنگه رو... دستا شوله...

 

اينم فيگور روشنفكري .(اگه گفتی شبیه کیه؟)

 
 
اين هم از بچه مايه دارهاي اون موقع كه به جاي كلاسهاي تقويتي و زبان و كامپيوتر ، كلاس ويولن ميرفتن .

 
 

عكس زير يه كم شبيه گلشيفته فراهانيه .

 
 
اون موقع هنوز سگهاي پا كوتاه مد نشده بود . عروسكيش رو استفاده ميكردن .
 
  
چي بگم والله . اينم يه نوع فيگوره ديگه .
 
 
 
عجب درويش با كلاسي ....  ريششو زده .
 
 
 
 
اين يكي فكر ميكنم فرنگ رفته هست .
 
  
 

فكر ميكنم اينها اجداد چه کسی هستند . مثلا خوشتيپ بودن . مگه نه ؟

  
 
 
اينها رو به من نچسبونين . هيچ نسبتي با من ندارن .

 

 
 
 
 
خب . حالا يعني چي ؟ اين ديگه چه فيگوريه ؟  تريپ ژيمناستيك ؟؟؟؟؟
مامانم ميگفت اين دختر شمسي خانم همسايمون بود كه خيلي لوس بوده و خودش رو به اعظم السلطنه ميچسبوند . مثلا" ميخواست بگه كه اشراف زاده هست !‌!‌!
 
 

 اولين فارغ التحصيلان نهضت سواد آموزي ، همزمان با كشف حجاب در ايران  در دوره رضا شاه .

 
  
حالت چشما رو ببين .
     

 

دلم گرفته...

دلم گرفته


 دلم عجیب گرفته است

 و هیچ چیز،


 نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش،

 نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست

 نه هیچ چیز مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند


 و فکر می کنم

که این ترنم موزون حزن تا به ابد


 شنیده خواهد شد ...
                                                                

                                                                       (سهراب سپهری)

دلم گرفته...

دلم گرفته


 دلم عجیب گرفته است

 و هیچ چیز،


 نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش،

 نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست

 نه هیچ چیز مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند


 و فکر می کنم

که این ترنم موزون حزن تا به ابد


 شنیده خواهد شد ...
                                                                

                                                                       (سهراب سپهری)

 

مردم بیچاره ی چین!!!

تو رو خدا ببینید بندگان خدا چه زجری میکشن!

دلم کباب شد واسشون

جواب الهام به همه ی دوستان:
دارید چی میگید بچه ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خداییش فکر کردین من منظورم پدر و مادر هستش .......
نه............. ابدا.....................
منظور از مادر قشر محروم مردم است که شامل همه مردها و زن ها و همه ی بچه هایی است که زحمت می کشند و حمایت نمی شوند!!!!!!!!!!!!
و اینجا پدر نماد قدرتی است که مانع پیشرفت این قشر می شود!!!!!!!!!!!

و این متن همش کنایه است و گوشه ای از درد جامعه...........
واقعا از همه ی شما که قشر روشنفکر جامعه هستید بعیده که وقتی یک متن ادبی می خونید راست برید روی ظاهرش قضاوت کنید....
اصلا هنر ادبیات همینه که حرف هایی رو که میزنه با کنایه به چیزی دیگه است........
و اینجاست که ادبیات رشد میکنه... واگر اگر قرار بود آدم همه چیز رو مستقیم میگفت دیگه نیازی به ادبیات نبود.............

بعدشم ما مخلص همه ی بابا ها بخصوص بابای عزیز خودم هستم که توی کل دنیا هیچ کی رو به اندازش دوست ندارم.

مادر

 

بابا نان داد... مامان عشق داد

بابا آب داد


بابا نان داد

بابا فقط آب داد و نان داد، مامان عشق داد


بابا گول شيطان را خورد و شناسنامه اش چند بار پر شد. پر شد، خالی شد

 


خالی نشد.خط خورد. زن ها خط خوردند، مادر ها خط خوردند


دخترها زن شدند، زن ها مادر شدند و خط خوردند


و بابا چون حق دارد، آب می دهد. نان می دهد.


مامان، زوجه


مامان، ضعيفه


مامان، عفيفه


مامان غذا پخت، بابا غذا خورد. مامان لباس را اتو کرد، بابا لباس را پوشيد و
رفت بيرون ...مامان ظرف شست، بابا روزنامه خواند.


بابا روزنامه خواند و اخبار دنيا را فهميد ولی نفهميد مامان غم دارد


بابا اخم کرد. بابا فحش داد.آخر بابا ناموس دارد .پشت سر ناموسش حرف بود.


مامان، کار


مامان، پيکار


مامان، تکرار. مامان، بيدار. مامان، دار، سنگ مامان،شهلا.مامان، دلارام.
مامان،افسانه،ليلا


بابا نان می دهد و فوتبال خيلی دوست دارد


بابا رونالدو را از مامان بيشتر دوست دارد


مامان شير می دهد، بزرگ می کند، حقير می شود، پير می شود


بابا زن گرفت. صيغه بابا برای مامان طلا گرفت. مامان بغض کرد


مامان رفت. صيغه يعنی رفتم، رفتی، رفت ... مامان برگشت


کسی با بابا کار ندارد. بابا حق دارد. حتی اگر شب ها هم نيايد ولی مامان بايد
با آبرو باشد


 من ساکت باشم. زن ساکت باشد و مرد آب بدهد، نان
بدهد


بابا "پرسپوليس" را دوست دارد


بابا "آنجلينا جولی" را دوست دارد


مامان، کار


مامان، پيکار


مامان، سرشار از پيکار


مامان، زندان، بيمار، تب دار


بابا خانه دارد، ماشين دارد، ارث دارد، غرور دارد ، زور دارد


مامان روسری دارد ولی ديگر هيچ چيز ندارد. مامان فقط حق مهريه دارد، حق نفقه
دارد، حق آزادی دارد. پس بايد ساکت بماند حتی اگر مهريه ،نفقه و آزادی ندارد.


بابا کله پاچه را از زن های زير پل هم بيشتر دوست دارد


مامان خدا را دوست دارد ولی نمی دانم آيا خدا هم او را دوست دارد ؟ پس چرا
مامان تب دارد؟! بابا نمی بيند


نمی بيند که مامان غم دارد، درد دارد


باباهای اينجا هيچ وقت نمی بينند


بابا فقط آب می دهد، نان می دهد و می رود و ما هر روز،


بايدخدا را شکر کنيم...روزی هزار بار

..

50 راه اذیت کردن دیگران

سلام دوستان

این پست رو براتون گذاشتم که براحتی بتونید حال بعضی از دوستاتون رو بگیرید

۵۰ راه برای اذیت کردن دیگران!!!!!!!!!!!!! باور کنید من مریض نیستم ها!!!!!

ولی خداییش بعضی موقع ها لازمه که جو رو عوض کرد...

 تازشم اینقده از خودم خلاقیت نشون دادم که این پست رو گذاشتم

توجه توجه:

همه ی موارد زیر رو مجازید انجام بدین... روی هر کی که میخوای!

البته بجز خودم...

چون اون موقع ۵۰ تا آنتی ضد حال بهتون می زنم ها

شوخی کردم...  

مرسی که همش وب رو می ترکونید و ۱۰۰ تا ۱۰۰ تا نظر میدین.

وبمون داره فسیل میشه 

 

راه ۱: روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه از خواب بپرن! ﴿این روش برای افرادی که غیر از سادیسم ، رگه هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه! ﴾
راه ۲: سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زودتر راه بیفتن!
راه ۳: وقتی می خواین برین دست به آب ، با صدای بلند به اطلاع همه برسونین!
راه ۴: وقتی از کسی آدرسی رو میپرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین!
راه ۵: کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون ، به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنین!
راه ۶: همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین!
راه ۷: جدول نیمه تمام دوستتون رو حل کنین!
راه ۸: توی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت حرکت کنین!
راه ۹: وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستن مرتب کانال رو عوض کنین!
راه ۱۰: از بستنی فروشی بخواین که اسم ۵۴ نوع از بستنیها رو براتون بگه!
راه ۱۱: در یک جمع ، سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین!
راه ۱۲: به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین!
راه ۱۳: وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین!
راه ۱۴: وقتی با بچه ها بازی فکری می کنین سعی کنین از اونها ببرین!
راه ۱۵: موقع ناهار توی یک جمع ، جزئیات تهوع و ﴿گلاب به روتون ﴾ استفراغی که چند روز پیش داشتین رو با آب و تاب تعریف کنین!
راه ۱۶: ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین!
راه ۱۷: بوتیک چی رو وادار کنین شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاش رو باز کنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچکدوم جالب نیست و سریع خارج بشین!
راه ۱۸: شمعهای کیک تولد دیگران رو فوت کنین!
راه ۱۹: اگه سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین!
راه ۲۰: وقتی کسی لباس تازه می خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته!
راه ۲۱: صابون رو همیشه کف وان حمام جا بذارین!
راه ۲۲: روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین!
راه ۲۳: وقتی دوستتون رو بعد از یه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر شده!
راه ۲۴: وقتی کسی در یک جمع جوک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود!
راه ۲۵: چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین!
راه ۲۶: بادکنک بچه ها رو بترکونین!
راه ۲۷: مرتب اشتباهات لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بخندین!
راه ۲۸: وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه می کنه بهش بگین که موی بلند بیشتر بهش میاد!
راه ۲۹: بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین!
راه ۳۰: کلید آپارتمان طبقه ۱۳ تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ﴿این راه هم جنبه هایی از مازوخیسم در بر داره!﴾
راه ۳۱: ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد کنین!
راه ۳۲: توی کنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری ، بی موقع دست بزنین!
راه ۳۳: هر جایی که می تونین ، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿ توی دستکش دوستتون بهتره!﴾
راه ۳۴: حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین!
راه ۳۵: نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین!
راه ۳۶: دوستتون که پاش توی گچه رو به فوتبال بازی کردن دعوت کنین!
راه ۳۷: عکسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا کنین!
راه ۳۸: پیچهای کوک گیتار دوستتون رو که ۵ دقیقه دیگه اجرای برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونین!
راه ۳۹: با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش که اونطرف خیابونه رو بپرسین!
راه ۴۰: شیشه های سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض کنین!
راه ۴۱: موقع عکس رسمی انداختن برای هر کس جلوتونه شاخ بذارین!
راه ۴۲: توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندقهای دهان بسته بذارین!
راه ۴۳: شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسکه رو تعریف کنین!
راه ۴۴: توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین!
راه ۴۵: توی جای کارت دستگاههای عابر بانک چوب کبریت فرو کنین!
راه ۴۶: جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل ها رو عوض کنین!
راه ۴۷: یکی از پایه های صندلی معلم یا استادتون رو لق کنین!
راه ۴۸: توی مهمونی ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین که هر چی شعر بلده بخونه!
راه ۴۹: چراغ توالتی که مشتری داره و کلید چراغش بیرونه رو خاموش کنین!
راه ۵۰: ورقهای جزوه ء ۳۰۰ صفحه ای دوستتون که ازش گرفتین زیراکس کنین رو قاطی پاتی بذارین ، یه بر هم بزنین ، بعد بهش پس بدین

عزیزان امیدوارم که نهایت استفاده رو از این نکات داشته باشید