دانشجویان گفتار درمانی همدان ۸۸

وظیفه یک گفتاردرمانگر کمک به افرادیست که دچار اختلالات تکلم هستند تا این بیماران نیز مانند سایرین از گفتار طبیعی بر خوردار شوند

دانشجویان گفتار درمانی همدان ۸۸

وظیفه یک گفتاردرمانگر کمک به افرادیست که دچار اختلالات تکلم هستند تا این بیماران نیز مانند سایرین از گفتار طبیعی بر خوردار شوند

اندر احوالات دوران دانشجوی

اهل درسم من

روزگارم هی... بد نیست

جیب خالی دارم. خرده پولی، سر سوزن عقلی

اوستادی دارم بهتر از عزرائیل

درسهایی، بدتر از تلخی زهر

و کلاسی که در این دانشگاست

جنب دستشوئی‌ها، جنب آن سلف خراب

من یه دانشجویم

هیکلم نی قلیون

چشمهایم کم سو، کله‌ام هم بی‌مو

درس کفاره من

من جنون را هر دم، لا به لای جزوه‌ها می‌بینم

در جزوه من جریان دارد چرت، جریان دارد پرت

همه فکر و توانم متزلزل شده است

جزوه‌هایم را وقتی می‌خوانم

که امتحانش را استاد، گفته باشد فرداست

برگه تقلب را من، پی غفلت استاد عزیز، می‌خوانم

پی خونسردی خود

اهل درسم من

پیشه‌ام بی‌کاریست

گاه گاهی، در می‌روم از توی کلاس، می‌روم تا تریا

تا که با خوردن چای و شکلات

ایندل سوخته‌ام خنک شود

چه خیالی، چه خیالی.... می‌دانم

از پس ناچاریست

خوب می‌دانم، آخر ترم هم باز

کار من زاری و در به دریست ...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد