دانشجویان گفتار درمانی همدان ۸۸

وظیفه یک گفتاردرمانگر کمک به افرادیست که دچار اختلالات تکلم هستند تا این بیماران نیز مانند سایرین از گفتار طبیعی بر خوردار شوند

دانشجویان گفتار درمانی همدان ۸۸

وظیفه یک گفتاردرمانگر کمک به افرادیست که دچار اختلالات تکلم هستند تا این بیماران نیز مانند سایرین از گفتار طبیعی بر خوردار شوند

انسان ودارایش

نامی‌ نداشت. نامش‌ تنها انسان‌ بود؛ و تنها دارایی‌اش‌ تنهایی.گفت: تنهایی‌ام‌ را به‌ بهای‌ عشق‌ می‌فروشم. کیست‌ که‌ از من‌ قدری‌ تنهایی‌ بخرد؟ هیچ‌کس‌ پاسخ‌ نداد.گفت: تنهایی‌ام‌ پر از رمز و راز است، رمزهایی‌ از بهشت، رازهایی‌ از خدا. با من‌ گفت‌و گو کنید تا از حیرت‌ برایتان‌ بگویم.

هیچ‌کس‌ با او گفت‌وگو نکرد.
و او میان‌ این‌ همه‌ تن، تنها فانوس‌ کوچکش‌ را برداشت‌ و به‌ غارش‌ رفت. غاری‌ در حوالی‌ دل. می‌دانست‌ آنجا همیشه‌ کسی‌ هست. کسی‌ که‌ تنهایی‌ می‌خرد و عشق‌ می‌بخشد.
او به‌ غارش‌ رفت‌ و ما فراموشش‌ کردیم‌ و نمی‌دانیم‌ که‌ چه‌ مدت‌ آنجا بود.
سیصد سال‌ و نُه‌ سال‌ بر آن‌ افزون؟ یا نه، کمی‌ بیش‌ و کمی‌ کم. او به‌ غارش‌ رفت‌ و ما نمی‌دانیم‌ که‌ چه‌ کرد و چه‌ گفت‌ و چه‌ شنید؛ و نمی‌دانیم‌ آیا در غار خوابیده‌ بود یا نه؟
اما از غار که‌ بیرون‌ آمد بیدار بود، آن‌قدر بیدار که‌ خواب‌آلودگی‌ ما برملا شد. چشم‌هایش‌ دو خورشید بود، تابناک‌ و روشن؛ که‌ ظلمت‌ ما را می‌درید.
از غار که‌ بیرون‌ آمد هنوز همان‌ بود با تنی‌ نحیف‌ و رنجور. اما نمی‌دانم‌ سنگینی‌اش‌ را از کجا آورده‌ بود، که‌ گمان‌ می‌کردیم‌ زمین‌ تاب‌ وقارش‌ را نمی‌آورد و زیر پاهای‌ رنجورش‌ درهم‌ خواهد شکست.
از غار که‌ بیرون‌ آمد، باشکوه‌ بود. شگفت‌ و دشوار و دوست‌ داشتنی. اما دیگر سخن‌ نگفت. انگار لبانش‌ را دوخته‌ بودند، انگار دریا دریا سکوت‌ نوشیده‌ بود.
و این‌ بار ما بودیم‌ که‌ به‌ دنبالش‌ می‌دویدیم‌ برای‌ جرعه‌ای‌ نور، برای‌ قطره‌ای‌ حیرت. و او بی‌آن‌ که‌ چیزی‌ بگوید، می‌بخشید؛ بی‌آن‌ که‌ چیزی‌ بخواهد.
او نامی‌ نداشت، نامش‌ تنها انسان‌ بود و تنها دارایی‌اش، تنهایی.

برای ورود به سایت کلیک کنید

شعر در مورد کسی که دنیا به خاطر او ساخته شد

 

 

 

 


اِقرَأ باِسم رَبِّک اَلُّذِی خَلََقَ

حضرت محمد (ص)

محمد بود و نوری از زمین تا بینهایت ها             محمد بود و در دل زین معماها حکایت ها 

دوباره موج آهنگش طنین افکند زیر گنبد گیتی 

من امشب سخت حیرانم          چه می بینم؟ نمی دانم . 

عجب نوریست این نور شگفت امشب

کجا خورشید و ماه آسمانی این ضیا دارد ؟          نگه چون میکنم دنباله تا عرش خدا دارد

کریما! سخت حیرانم

چه می بینم؟ نمی دانم 

محمد در سخن با خویش بود آنگاه چون تندر 

نوائی آسمانی در دل غار حرا پیچید            صدائی در زمین از سوی عرش کبریا پیچید 

در آندم، حق تعالی، گوش بر بانگ خدا میداد        

محمد، مات و حیران، گوش بر بانگ خدا می داد: 

بخوان هان ای محمد! گفت: من خواندن نمی دانم 

ندا آمد: بخوان با من ای امی مکه ! 

بناگه چشمه نوری بجان پاک او تابید 

دوباره این ندا آمد: 

بخوان ای بارگاه کبریا را بهترین بنده           بخوان بر نام قدس پر شکوه آفریننده 

خداوندی که انسان را ز خون بسته می سازد 

بخوان بر نام پاک خالق اکرم 

بنام آنکه دانش را به نیروی قلم آموخت  

بنام آن خداوندی که از رحمت ـ 

بجان مردم نادان چراغ معرفت افروخت . 

محمد از شکوه وحی می لرزید 

در آن ساعت محمد بود و شهر مکه و وحی خداوندی 

پس از آن شب جهان داند که در گفتار پیغمبر  

سخن از عشق حق بود و حدیث آرزومندی 

محمد از دل « ام القری » این نغمه را سر داد  

که: ای انسان! خدا یکتاست         بجز یکتا پرستی هیچ راه رستگاری نیست 

بدیگر راهها گر پا گذاری غیر خواری نیست 

در این آیین جاویدان

لب خود را فرو بند از سپیدی وز سیاهی ها 

تو را تا کی سخن از قصه رنگ است       در این آئین سخن از رنگها ننگست 

به کیش راستین ما

گرامی تر بود آنکس که در وی گوهر تقواست 

گر از شرق است، ور از غرب است         گر از روم است، ور از زنگست

چه گویم از شکوهت؟ ای محمد ای مهین فرزانه عالم !

مرا پای سخن لنگست        ز تو فرزانه تر در پهندشت آفرینش کیست ؟

ستایش را توانم نیست میدان سخن تنگست 

ولی با جاودانه نام تو هر روز و هر شب در دل گیتی 

بهین گلبانگ جاویدست          سخن از تو ببام هفت اورنگست 

ابر مردا! زوالی نیست گلبانگ حقیقت را 

بیاد تو ز مهد خاک، تا نه گنبد افلاک 

همیشه، هر زمان، هر شب 

نوازشگر، نسیم بانگ توحید است 

طنین افکن گرم اهنگ است 

 

گفتار درمانی در افراد بدون حنجره (گفتار مروی)

صدا درمانی برای بیماران مبتلا به سرطان حنجره:

افراد بدون حنجره، با مشکلات متعددی مواجه می شوند که از جمله مشکلات مربوط به هواگیری، مشکلات مربوط به هضم غذا، کاهش بو و مزه و مشکلات مربوط به تطابق اجتماعی و عدم توانایی در ارتباط کلامی رساندن مجدد آن ها به گفتار و رفع مشکلات مربوطه، توسط آسیب شناس گفتار و زبان انجام می شود. تطابق بیمار با وضعیت جدید، کاهش یا رفع مشکلات حاصله و رساندن مجدد او به گفتار و ارتباط کلامی، به عهدۀ آسیب شناسی گفتار و زبان است.

الف ) درمان صوت برای بیمارانی که حنجره تغییر یافته دارند:

در اکثر موارد، آسیب شناسی گفتار و زبان به سنجش  و ارزیابی صدای بیمار می پردازد که شامل تاریخچه گیری، ارزیابی اندام ها، اندازه گیری پارامترهای تنفسی، سنجش فرکانس و شدت صوت و تعیین کیفیت صدا می باشد.

سپس با بیمار به جستجوی یافتن خوشایندترین صدایی که بیماری می تواند تولید کند، می پردازد.

آسیب شناسی گفتار و زبان در این راه از یکسری روش های تسهیل کنند استفاده می کند تا صدای بیمار را به مطلوب ترین حد ممکن برساند.

مانند روش پسنورد تغییر بلندی صدا، آموزش شنیداری، پوش صوتی، جایگذاری صدا، روش پوشینگ، آموزش تنفسی.

ب) صدا درمانی بیماری که برش و برداشت کامل حنجره را پشت سر گذاشته است:

روش های درمان صدا در افراد بدون حنجره شامل گفتار مروی، استفاده  از حنجره مصنوعی و اقدامات جراحی است. بهتر است قبل از عمل جراحی، بیمار با آسیب شناسی گفتار و زبان ملاقاتی داشته باشد تا در مورد مشکلات بعد از عمل و مراقبت های پزشکی و انواع صدا درمانی، صحبت کند و بررسی کند که بیمار قبل از جراحی چگونه صحبت می کند (مهارت تولیدی و قابلیت فهم گفتار) و سرعت گفتار، لهجه با تکیه، اختلالات صوت، خطاهای تولیدی، تماس چشمی را به دست آورد.

الف استفاده از حنجره مصنوعی:

دو نوع حنجر مصنوعی وجود دارد: حنجر مصنوعی و تنفسی و حنجره مصنوعی الکترونیک.

آسیب شناسی گفتار و زبان همراه با بیماری به جستجوی بهترین  محل تماس می پردازد و در حالی که بیمار کلمات تک هجایی را تکرار می کند ، همزمان باتغییر دادن محل تماس، سعی می کند بهترین موقعیت را پیدا کند.

آسیب شناسی گفتار و زبان از طریق مراحل زیر، بیمار را با حنجره مصنوعی آشنا می سازد.

آموزش به بیمار تا به جای استفاده از جریان هوای تنفسی از فشار هوای داخل دهانی استفاده کند و سپس به بیمار پچ پچ داخل دهانی (intra oral whisper) را آموزش دهد و بعد از آن، همخوان های انفاری /b/ - /p/ را آموزش می دهد و در مراحل بعد سایر همخوان ها را آموزش می دهد و بیمار را با حنجره مصنوعی و طرز کار آن آشنا می سازد. در مرحله بعد روی بیان کلمات و عبارات تمرین می کند.

معمولآً هر چه بیمار با حنجره مصنوعی ، بیشتر صحبت کند، گفتارش بهتر می شود.

ب- آموزش گفتار مروی

مشکلات موجود در آموزش گفتار مروی شامل موارد زیر می باشد:

1)     سر و صدای مزاحم و ضروری دهانه نای

2)     بلع بیش از حد هوا

3)     سر و صدای مزحم و حواس پرت کن (مثل صدای غلغل مانند مری)

4)     شکلک های صورتی

در گفتار مروی، هوای موجود در حلق دهانی فشرده و متراکم تر می شود. این هوای متراکم، وارد فضای مری که چگالی آن کم تر است، می شود. سپس نیروهای خارجی، آن را تحت فشار قرار داده و سبب خروج هوا از دهانه مری می شوند و سبب ارتعاش دهانۀ آن می شوند. این ارتعاش موجب می شود  بیمار آروغ زدن یا تولید صدا را تجربه کند. برای آموزش ابتدا از همخوان های انفجاری واک مانند /k/-/t/-/p/ استفاده می شود. پس آن ها را در ترکیب با واکه به کار می بریم، بعد کلمات تک هجایی و واج های دیگر را تمرین می کنیم تا جایی که در هر بازدم یک هجا را بیان کند. سپس روی آهنگ، بلندی و روانی آن تمرین می شود. بهترین صدا، صدایی است که با کمترین تلاش تولید می شود. 

 

نوشته شده توسط زهره

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

 

 

 

 

 

 

     عکس هایی از حرم امام رضا 

کاری از فایزه

زندگی اجباری نیست ....

شاید آن روز که سهراب نوشت زندگی اجباری است

                                                   دلش از غصه حزین بود و غمین

حال من می گو یم

             زندگی یک در و دروازه و دیوار که نیست

 که نشد بال زدو پرواز کرد

                                                 زندگی اجبار نیست

         زندگی بال و پری دارد و مهربان تر از مهتاب است

                             تو عبور خواهی کرد

  از همان پنجره ها

                                                        با همان بال و پر پروانه

        به همان زیبایی

                                 به همان آسانی

                                                              زندگی صندوقچه ی اصرار پرستو ها نیست

         زندگی آسان است

                                    بی نهایت باید شد تا آن را یا فت

            زندگی ساده تر از امواج است

                           پس بیا تا بپریم

                                                  وتا شبنم آرامش صبح

                                                               تا صدای پر مرغان اقاقی بال و پر باز کنیم

             تا توانیم که ازاول آغاز کنیم و تا نهایت برویم 

 

نوشته شده توسط زهره

وقت اضافی برای خدا

وقت اضافی برای خدا

چقدر خنده داره
که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می‌گذره!


چقدر خنده داره
که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می‌ریم کم به چشم میاد!


چقدر خنده داره
که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می‌گذره!


چقدر خنده داره
که وقتی می‌خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می‌کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که می‌خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!


چقدر خنده داره
که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی می‌کشه لذت می‌بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی‌گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی‌تر از حدش می‌شه شکایت می‌کنیم و آزرده خاطر می‌شیم!


چقدر خنده داره
که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان
دنیا آسونه!


چقدر خنده داره
که سعی می‌کنیم ردیف جلو صندلی‌های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف
نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!


چقدر خنده داره
که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی‌کنیم اما
بقیه برنامه‌ها رو سعی می‌کنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!


چقدر خنده داره
که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می‌کنیم اما سخنان قران رو به سختی باور می‌کنیم!


چقدر خنده داره
که همه مردم می‌خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به
بهشت برن!


چقدر خنده داره
که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می‌کنیم به سرعت آتشی که
در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا می‌گیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو می‌شنویم دو برابر
در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر می‌کنیم!


خنده داره؟
اینطور نیست؟
دارید می‌خندید؟
دارید فکر می‌کنید؟

این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست.
آیا این خنده دار نیست که وقتی می‌خواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلی‌ها را از لیست خود پاک می‌کنید؟ به خاطر اینکه مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقاد ندارند.

این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنید دیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره  

 

        نوشته شده توسط نسیم

تست پیش دبستانی !!! اگه میتونی حلش کن!

فقط یک سؤاله، پس وقت بذار و درباره اش فکر کن !!

از بچه های پیش دبستانی این سؤال پرسیده شد :

«اتوبوس توی این شکل به کدوم طرف میره؟»


                


.
.
.
با دقت به شکل نگاه کن.

می تونی جواب بدی؟

(جواب های ممکن چپ یا راست هست)
..
..
..
....
..
..
..
هنوز نمی دونی؟




باشه، من بهت میگم.


بچه های پیش دبستانی همگی جواب دادند : «چپ»



وقتی ازشون پرسیدن : «چرا فکر می کنید اتوبوس داره به طرف چپ میره؟»


اونا جواب دادن :

«چون تو نمی تونی در رو ببینی.»


الآن چه احساسی داری؟؟؟

می دونم، منم همینطور.



                                           

شیر یا خط

شیر یا خط؟
دست بردار
وقتی که روزگار؛ روی تمام آرزوهایت خط قرمز کشیده است
دیگر چه فرقی می کند این سکه از کدام رو بنشیند؟
اصلا هر دو روی سکه برای تو....
همین پیشانی ترک خورده ... برای من کافیست...

راه های بهتر زیستن

حتما همه در مورد انرژی های مثبت و منفی چیزهای زیادی شنیده اید اما قبل از هر چیز باید بدونیم  که آدم ها از نظر امواج منفی و مثبت به چند دسته تقسیم می شوند:

 

1 _ دسته ای که امواج و انرژی منفی می دهند  ولی کسانی که در مقابل آنها قرار دارند، برداشتشون،پر از انرزی مثبته.مثل وقتی که به کسی می گین چقدر تو جوونی! ( اما ته دلتون منظورتون اینه که نپخته و خامه) اما اون واقعا" خوشحال می شه و می گه چقدر تو مهربونی که اینقدر به من روحیه می دی!تو هم جوان و با انرژی هستی! شما اینجا امواج منفی فرستادین اما اون مثبت برداشت کرده.

 

2 _دسته ای که امواج و انرژی منفی به دیگران می دهند ودر مقابل اون ها ، دسته ای قرار می گیرند که منفی برداشت می کنند. مثلا" یه نفر یه فحش می ده ، طرف مقابلش هم ده برابر بهش فحش می ده.

 

3 _دسته ای که امواج مثبت میدهند و نفر مقابلشون هم مثبت برداشت می کنه و امواج مثبت تولید می کنه.مثلا" از  صمیم قلب از یکی تعریف می کنین اون هم خوشحال می شه و از شما سپاسگذاری و تعریف می کنه.

 

4 _ دسته ای که انرژی و امواج مثبت می دهند ولی طرف مقابلشون منفی دریافت می کنه.مثل وقتی که یکی ازتون تعریف می کنه اما ته دلتون می گین " نگاش کن! داره از حسودی می میره!"

 

خوب، حالا به نظرتون یه آدم خوب که می خواد جادوی عشق رو توی وجودش زنده نگهداره، جزو کدوم دسته قرار می گیره؟خوب، معلومه....

 

اگه می خوای ماند نسازی ، همیشه جزو اون هایی باش که امواج مثبت می دهند!

اگه می خوای ماند نگیری، همیشه جزو اون هایی باش که مثبت برداشت می کنند!

 

حتی اگه طرف مقابلت بهت امواج و انرژی منفی داد، تو سعی کن لااقل به خاطر خودت هم که شده، برای این که اثر ماند اون رو کم کنی، مثبت برداشت کنی.

یادت باشه ما با این دروس انسان سازی می خوایم خودمون رو بسازیم.ما مسئول پرورش دیگران نیستیم. قرار نیست هر کسی رو که دیدیم داره ماند تولید می کنه،سرش جیغ بکشیم که چرا داری به من موج منفی می دی! چون این کار خودش تولید مانده! قرار نیست به مادر بزرگ پیری که همه ی عشقش اینه که در باره ی مریضی های جدیدش حرف بزنه،بتوپیم  و کلی باهاش دعوا کنیم! نه! بلکه باید از در عشق وارد بشیم

و در پایان:

 خدایا ، به ما کمک کن نگاهمان را چنان از جادوی عشق پر کنیم که جز خیر و برکت ، نبینیم! 

 

نوشته شده توسط زهره